بالاخره یه روزی میرسه که هر کسی دیگه نیست!

قدیم تر ها که بود  صدای زنگ دوچرخه اش خبر از امدنش میداد

قدیم تر ها که می گویم منظورم زمانی است که هنوز موهای سفیدش را زیر کلاه سبزش پنهان میکرد 

همان موقعی که هر روز صبح بوی نان تازه در خانه یشان میپیچید

همان موقعی که دوره اش میکردیم و یکی یکی هفتگی هایمان را میداد 

حالا خیلی وقت است که دیگر قدیم تر ها نیست ولی هنوز هم هر بارصدای زنگ دوچرخه می اید می روم به قدیم تر ها ,که "بود"

۰ نظر

وصیت نامه

خب مردن خیلی اتفاق محتملیه 
یعنی اگه از یه زاویه ای بهش نگاه کنیم ,اینکه هر روز زندگی میکنیم و اتفاقاتی که ممکنه باعث مردنمون بشه ,نمیفته ,خودش معجزه حساب میشه .
اول از همه درباره ی مراسم ختم و اینا بگم بهتون ,
غذا ندین,مسجد نگیرین ,نهایتا میخواید شیرینی بخرید بذارید سر خاک انتخاب نوع شیرینی با راهبه ,خاکم کنید هر کی خواست بیاد سر خاک ,مداحم بیارید از گورمیام بیرون نصفتون میکنم :|بدین دست نرگس خودش میدونه چی بخونه,سنگ قبرم باید راه راه و رنگی باشه ,با یه عکس از نیم رخم و سال تولد خط سال وفات همین ,شعر ننویسید برام ها بدم میاد:|
مراسم سوم و هفتم و هزارم هم نمیخواد بگیرین 
فقط قول و قرارمون یادتون نره,سال سوم راهنمایی روی اون مکان فلزی ,قول دادین که شب اول همو تنها نذاریم ,شب اول باشین پیشم ,حالا مسخره هست یا نه به من چه ,پیشم باشین!
میرسیم به ارث و میراث:دی
تمام دست بندام مال نرگس ,لب تابم با تمام ارشیوش مال مهدیه 
عسل ,همه ی کشام به علاوه ی تیله هام و گلدونام مال توإ
مت هفتادوسه إی بی ,کتابام رو هر کدوم دوست داشتی بردار ,هر کدوم دوست نداشتیم ,هر کاری که خودت خواستی باهاشون انجام بده فقط مطمعن باش که پیش کسی میرن که کتاب براش اهمیت داره 
نقاشی هام رو بدین به مهدیه توی یه کلاسور کرم رنگن همشون .نوشته هامم اونجان ,که میدینشون به نرگس .
یه دفترچه سیاه هست که تقریبا میشه گفت خالیه ,اونو باید بدین نرگس و خودش میدونه چیکارش کنه 
واسه لباسام وصیت خاصی ندارم ,هر کاری خواستین بکنیین
یه دفتر قرمز هست,تمام امور مالی زندگیم به علاوه بدهیا و طلب کاریام توشه ,پرداخت کلاس ها و شهریه ها و اینا همه چی ,اونو بدین دست عسل ,خودش نگا کنه میفهمه چی به چیه ,بدهیامو بگید بده ,طلب کاریام مال خودشون ,توی کارتم هم تمام پولی که باید بدم به بهزیستیه ,اونم بدین عسل 
حتما حتما به خواهرام تاکید کنید که بیشترین تاثیرو تو زندگیم داشتن و واقعا دوسشون دارم ,هر چند که خیلی به زبون نیوردمش ولی خب دوسشون دارم ,هر چیزی که میخوان میتونن بردارن از اتاقم ,ولی خب دلم نمیخواد همیشه ناراحتم باشن ,دلم میخواد شاد باشن همیشه 😘
به زینب بگید که عکسای بچگیمونو از تو البوم برداره و بگید که فقط واسه خودش دوسش دارم نه واسه کارایی که برام کرده 

چند تا نامه هست که اخر هر سال اپ دیتشون میکنم ,برای مامان بابام و خواهرام ,زینب ,هدی ,ازی ,محیا و متین,خالم و شوهر خالم  ,عسل ,نرگس و مهدیه و بقیه دوستام جاشو بهتون نمیگم الان ولی مطمعنا عسل میتونه پیداش کنه 
اوه مداد رنگی هام رو بدین به فرشته  حتمااااا,
دیگه چیز خاصی ندارم که بخوام بدم به کسی😁😁😁
برای اهدای عضو ثبت نام کردم ولی کارتم نیومده ,حتما حتما رضایت بدین برای اهدای عضو ,فقط پوست استخونم باشه😁مهم نیست کجا خاکم میکنید فقط گل و درخت و اینا داشته باشه ,
حتما حتما حتما به مامان بابام سر بزنید
خیلیم مشکی نپوشید حالا نمیخوام مجبورتون کنم که اصلا نپوشید ولی هر چی کم تر مشکی بپوشید روحم شاد تره 
اخرشم اینکه از هیچکس حلالیت نگیرید ,هر کی لازم بوده خودم معذرت خواستم 😁😁😁😁فقط به همه بگید که عمیقا دوسشون داشتم :)
به احترام منم که شده ,روز چهلم و سال و اینارو به جای مراسم بشینید  از 250تا فیلم برترم نگا کنید😁
همین دیگه 
و من الله توفیق
۴ نظر

One step back رازها

قبل از اینکه از دیگران انتظار داشته باشیم دروغ نگن ,باید از خودمون انتظار داشته باشیم که چیزی نپرسیم که دیگران مجبور باشن دروغ بگن!یا جوری نباشیم که دیگران مجبور بشن دروغ بگن 

۱ نظر
This is my word
this is my way
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان