این چه حالیه؟

هوای اتاق سرد تر از حد معموله

در اتاق بازه و صدای تلوزیون میاد که خیلی هم بلنده

کیف لب تاب سمت راستم روی زمین افتاده یه چند سانت اونورتر فریبرز روی صندلیه و لباس هایی که صبا زیر لباس مدرسه میپوشم روشه.

سمت چپم یه صندلی مث صندلی ای که فریبرز روشه جلوی میزمه و حوله حمومم به طرز شلخته ای روشه

دقیقا کنارش کیف بنفشم بین صندلی و تخته و برنامه ی فردا نصفه نیمه توشه.

روی میز کتابام چیده شده.جلوی کتابا جعبه ی دستمال کاغذی و جعبه ی ذخایر خوراکیمه.کتاب و دفتر عربی هم روی یه سری خرت و پرتای دیگرو پوشونده.مداد تراش و جامدادی و کیف پولمم اینور میزه.کادوی خالمم تو چش میزنه.

روی کنسولم شوغ پلوغه پره لاک و رژ و شونس.

پاهام درازه رو تخت و پتو زیرمه.مداد و خودکارام روی تخت پخش و پلاست وکتاب شیمی و دفترش منتظرمن.گوشیم بغل دستمه و یک سر پیام میاد.کلاه بافتم سرمه و استین کوتاه تنمه.

روی دیوار بالای تختم یعنی درست روبه روم قابیه که توش اسممه و هانی درس کرده.

از این زاویه میتونم یه قسمت از مبلای حال بخاری و میز وسطو ببینم.

صدای اب میاد که یعنی مامانم تو اشپزخونس.

دارم با صدا ادامس تریدنت مزه پریدمو می جوم

چشمم همین الان افتاد به دستبند ناتموم مهدیه

همین الان یاد تموم کارای ناتمومم افتادم

و یاد اینکه دختر خانوم فرهادی میخواد بیاد کلاس خصوصی

و یاد نگاه های پر حرفمون سر کلاس با دختر حاجی.

و یاد ماچ تشکر امروز هانی

و یاد اینکه چقد خوبه مجیستیک ریین بغل دستیمه.انگار جعبه نیاز های دومیه تو کیفشه

دقیقا کنار کنسول یه میزه با چند تا کتاب و عکس و جعبه ی دستبندا.چشمم میفته به عکسی که دخترداییم برایی تولدم چاپ کرد و میخندم.فک میکنم که پیر شدیم و بازم با هم رفتیم سفر.برفتیم همون جاهای جوونیامون و خاطره هامونو ترمیم میکنیم.نمیدونم ترمیم خوبه یا نه شاید باید بگم باز از نو میسازیمشون یا اینکه تکرارشون میکنیم.

ساعت ده و جهل دیقس

دختره توی تلویزیون میپرسه چرا کارگاه بستس؟

عکس بابام که مامانمو بغل کرده و دارن میخندنو نگا میکنم.

به اسپری اکوم نگا میکنم که به جای 12 تومن از بوشهر گرفتم 7 تومن و بهش افتخار میکنم.بوی غذا بزاق دهنمو زیاد میکنه

یه ویدیو دیرین دیرین میفرستم برای خانوم مصلحی

عکس ازدواج خواهرمو میبینم

ساعت دهو جهلو هشت دیقس

خیره میشم به لاکای نارنجی پاهام

ساعت یازده و دو دیقس

**********

دختر حاجی

اگه این پستو خوندی

اگه یه روز مردم ،دفترچه ی سیاهمو از توی کشوی میز رو به روی صندلی بردار.ترجیحا کشوی پایینو نگا نکن .دفترچه توی کشوی بالاست.مطمعن شو که فقط دست خودت میمونه:)روی میز هم کتاب دستور زبان عشق قیصرو بردار،اخرش قراره مال تو باشه چه شعر دوس داشته باشی یا نه

مجیستیک ریین

کنار میزم یه ور تخته و یه ور یه قفسه که خیلی تو چشم نیستدقیقا گوشه ی اتاقمه و سمت راستش میزه و رو به روش کنسولو دو ور دیگش دیواره. یه کلاسور کرمی هست زیر یه ردیف عروسک و نخ کوبلن،اون دست تو باسه.اونجرو بگرد،یه سال نامه هست که میتونی برداریش،دفترچه هامم بردار برای نقاشی هات

***********



دختر حاجی
بخورممممت   :))    
میشه کشوی لباس زیرتم یه نگا بندازم؟؟  پلیییز؟ :)) 

بی اف اف:))))

همون کشوی پایینیشه که گفتم بهتره نگا نکنی دوس داری نگا کن حالا😂

magystic Reen
نقاشیا رو میارم برات اون دنیا ^_^

😍😍😍متچکرم

Lyndall
Just do me a favor and keep writing such traenhnct analyses, OK?

ok sure

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
This is my word
this is my way
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان