به هم ریخته
مسئله اینه که درک این همه تاریکی و تیرگی سخته و دردناکه
مسئله اینه که دلم میخواد کنار بکشم
شاید چون ترسیدم
یا شاید چون خستم
ولی فرقی نمیکنه
چون بهش باور ندارم ،ولی مجبورم توش بمونم !باهاش حرکت کنم
نمیشه
نمیشه جزوی ازش نباشی
نمیشه تغییر بدی
تغییر دادن همیشه سخت تر از موندنه
مسئله اینه که دارم تو رویاهام غرق میشم
زندگی داره عقب تر میره
محو میشه
ادما محو میشن
تاریک تر از اونیه که بشه فهید راه درستو انتخاب کردی یا نه